دانلود آهنگ آخرین پوریا رحمانی
▽آخرین▽ψپوریا رحمانیψ
▲Pourya Rahmani▲▰Akharin▰

قول نمیدم که آخریشم
اما آخرین باری که شعری میشم
این آخرین جنگ این تن
اخرین سوار رزم میهن
زیر پوسته شهر
در من جریان داره هروز یه جنگ
تا نشم بت نشم جهل
یه پوستر خالی بالای تخت
زیر لای بعد همون بازی بابرگ
همون متن ها با گویش درد
میپرسن ازم پ کوشی تومرد
با اینکه پی بردم به پوچی جنگ
از کنار با طعنه میرن
با کله به سمت این تله میرم
خنثی میکنم در نمیرم
حالا که چونه ها یخ زده بد
میگن که موندن نمکینه چیزی حل
و دلخوشی جای دیگست
موندم تا بشه این آشیان گرم
زندگی برام یه وصف دیگست
حرکت کردن های بی نقض
تکلیفم همین شعرای بی نظم
سادم از اون سادها که چوخ نمیرن
تو هر سکانس ی درس میگیرن
آخرین سوار رزم میهن




دیدگاه خود را بگذارید