دانلود آهنگ ملکاوان محمد معتمدی
▽ملکاوان▽ψمحمد معتمدیψ
▲Mohammad Motamedi▲▰Molkavan▰

بس که عمریست در آیینه غریب است تنم
باید اینبار به آغوش خودم سر بزنم
من به دنبال قدمهای خودم میگردم
شاید این راه مرا برد بسوی وطنم
بغضم اما نشکستم شهر بی حادثه هستم
اگر از من خبری هست برسانید به دستم
خنجر از پشت ولی مهر گنهکار زدند
به منه بی گنه و پارگیه پیرهنم
تو بنا بود که بت باشی ولی بغض شدی
هر چه بی پایه بنا شد همه را میشکنم
کاش ای کاش کسی مشت بکوبد بر در
بگشایند در را عشق بگوید که منم
که منم




دیدگاه خود را بگذارید