دانلود آهنگ قفس تاریک امین احراز

▽قفس تاریک▽ψامین احرازψ
▲Amin Ehraz▲▰Ghafase Tarik▰

تمومِ خیابونای شهرم بی روح شده
سرِ گل فروشِ سرِ چهار راه هم که خمیده شده
میگه شیشه رو بده پایین یکی بخر
جاش دعا میکنم خدا بده بِت پسر
مَشتی اینجا همین طور غم میباره
تو تک تک پس کوچه هاش دست کم یکی بیماره
آره تموم غصه هارو من میگم تو این ترک
اگه چیزی از قلم افتاد تورو خدا مارو ببخش
وقتی دیدم من یه جوون که هست دچارِ اعتیاد
پول ته جیبشو میده برا دود و مواد
با خودم گفتم این پدرش چی میکشه
وقتی خودش نخواستو بی اراده رفت سمت شیشه
دیدم با چشمام کودکای ۷ ۸ ساله
بودن بچه ی کار با یه تیپِ ساده
آره این بچه میخوره رو کارش قسم
فروش فرداش نیست قدِ نونش اصن
دلم شکست وقتی دیدم اون بچه ی کارو
که جایه بازی در میاره خرج یه سالو
حتی دیدم من رو تخت بود بیمار ناعلاج
پدر مادر نداشتن قدرت خرج و پول و دواش
یا که بگم از یه بیمار ناز سرطانی
که ذوق کرد وقتی بهش گفتن تحت درمانی
نقطه مقابلش ضربان خطِ صاف میشه
اون موقع هست که اشک واسه پدر همراز میشه.
تو کشورم عده ای کارتن خوابن
سرشونو رو زمین میزارن آروم میخوابن
کی پاسخگوعه واسه این جماعت فقیر
وقتی بیشترشونم یه هنر دارن
من دیدم زنی که داشت سه تا بچه یتیم
که صاحاب خونه میخوادو داره تصمیم بر این
با یه برگه تخلیه میاد در خونه سریع
مادر همون لحظه دلش پَر میکشه فجیح
چرا باشه خونواده اجاره نشین
پس فردا پول ابو برقو تو میخای بدی؟
نه
بقیش رو میزارم واسه ورس ۲
خوب گوش بده تا اخر بعد بگو حستو
ورس ۲:
شروع میکنم ورس دو رو واسه مشکلات بعدی
وقتی بند بند قانون هست سازو کار سنگین
میخوای جلوشو بگیری هرجوری حتی رسمی
میخوری زمین تو باز این دفعه همه چی رنگی
تو ایرانم نیس حرفی از هنرمند واقعی
گرفتن هنرو ازت ولی باز قانعی
اینجا هنر و هنرمند کلا دسشون بنده
قرن ما هم یه جورایی قرن سکوت و ننگه
از سیاسته پستی میگم که از ریشه خرابه
زندگیا همین طوری همشون سرابه
بار و بندیلتو ببند بازار کساده
یه بوهایی میاد انگار جنگی تو راهه
از اون طرف مادر در میاره نونِ شبِ فرزند
بیکاریو دزدی میزنه به یه جوون دستبند
پدرشم طبق معمول همش سرش پایینه
از شرمندگی سرخ شده جلو همه فامیلش
فرداش میاد ا قاضی واسه محکمه اسلام
یه جوون بی گناه بریدن حکم اعدام
پدرمادر میسوزن تو آتیش بچشون
اینجاست که تموم میشه آروم دیگه صبرشون
زندونی تنهاست وقتی بی ملاقاته
درد تنهایی اونو از پا انداخته
دلتنگ میشی میفتی یاد روز آشناییت
از خدا میخوام برسه روز آزادیت.
بچه های ساده ای که الکی سیگاری شدن
توی جمع رفیقا پاسکاری شدن
نخ به نخ اضافه شد سیگارش به اصرار
روز به روز زیاد شد رسید به یه پاکت به اجبار
مادر تو جمع بهش میگفت تو بی مصرفی
پسر خونه رو ترک کرد با شرمندگی
حالا باید بکشه یه عمر غمِ تنهایی
کسی سراغشو نمیگیره افتادی بد جایی
میره میبینه از عشقشم خیانت
تف به این روزگارِ نامردِ بی لیاقت
رفیق دو تا چیزو میگم بهت خوب یاد بگیر
اول دل ندی دو ساده رد بشی
همه دیدیم پدری که فروخت کلیشو
حاظره واسه خرج نون شب بده تنشو
آرزوشه ببینه دخترشو تو لباسِ عروس
ولی نداره خرجی واسه مراسمش هنوز
میشنوی تو منطقه ی فقیر میاد زلزله
شده آوار رو سرشون از این دارم گله
قشر ضعیف هست زیر فشارِ تَورم
چطور سر کنه زندگیو با یه مُشت تَوهُم
کودک کارو میبینم جلو نمایشگاه ماشین
با حسرت نگاه میکنه ماشینارو اون پایین
با خودت میگی مگه چقدر فرقه
نمیفهمی ولی این یه دنیا حرفه
حسرتش ادامه داره حتی واسه لقمه ای
که شب نخورده خوابیده با گشنگی
میتونم بگم از سربازی که کرده خدمت
غروب جمعه سر برجک دلش گرفت به شدت
دیدم مامور شهرداری زد زیر بساط
مرد دستمال فروشو لِه کرد زیر پاهاش
نمیشه به همچین کسی انسان بگیم
ولی قدرت دسته اونه اجباره این
ختمِ کلام اینجا واسمون یه قفسِ تاریکه
پرنده هاش تلف میشن ولی آخه تا کی
اوترو: درسته شاید من یک درصد این مشکلات سختو نداشته باشم اما این ترک رو با احترام خیلی زیاد تقدیم کردم به تمام کارکترای شعرم
که واسه تک تکشون من دو سه بیت گفتم

خانه » دانلود آهنگ قفس تاریک امین احراز